جدول جو
جدول جو

معنی برافروخته شدن - جستجوی لغت در جدول جو

برافروخته شدن
(مُ وَ سَ)
مشتعل شدن. آتش گرفتن.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
روشن شدن. شعله ور گردیدن. شاد شدن. گلگون گردیدن. وقده. توهج. وقد. توقد. وقود. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). سخت بخشم شدن. اضطرام. تضرم. (یادداشت دهخدا). رجوع به افروختن و افروخته شود.
- افروخته شدن آتش، شعله ور شدن و مشتعل گردیدن آن. تلهب. التهاب. (منتهی الارب). وهج. وقود. ثقوب. ثقابه. (تاج المصادر بیهقی). رجوع به افروخته و افروختن شود
لغت نامه دهخدا